مطالعات فضای مجازی

کوتاه نوشته هایی درباره مهمترین مسائل و چالش های فضای مجازی

مطالعات فضای مجازی

کوتاه نوشته هایی درباره مهمترین مسائل و چالش های فضای مجازی

گذر ار مکان به مکان-فضا، تفاوت ها در اصول موضوعه

پیدایش اینترنت به پررنگ تر شدن آنچه که اکنون با نام فضای مجازی می شناسیم منجر شد. گرچه فضای مجازی معانی فلسفی عمیقی دارد و حتی میتوان آن را به اشتراک بین الاذهانی افراد نیز تعبیر کرد اما با بوجود آمدن اینترنت و فراگیر شدن آن حالا دیگر تقریبا هرجا نامی از فضای مجازی برده می شود اذهان به سمت اینترنت می چرخد. اینترنت تقویت کننده فضای مجازی بود و باعث شد تا این فضا هرچه قدرتمند تر شود تا جایی که امروزه دیگر  آن را فضایی جدا از واقعیت و طفیلی آن نمی دانند، بلکه اندیشمندانی نظیر عاملی (1382) معتقد به دو جهانی شدن ها هستند و تاکید می کنند فضای مجازی به موازات فضای واقعی وجود دارد.

یکی از مسایل مهم و مطرح در این حوزه فرهنگ و تغییرات آن است. فرهنگ در فضای واقعی بیشتر بعنوان فرهنگ مکان محور در نظر گرفته می شد و حالا در فضای مجازی اعتقاد بر مکان- فضا محور بودن فرهنگ است. این دو گونه از فرهنگ از نظر اصول موضوعه با یکدیگر تفاوت هایی دارند که در ادامه به آنها می پردازیم. اما پیش از آن تعریف ما از اصول موضوعه چیست؟

هر علمی مشتمل بر شماری از قضایاست که اثبات آنها در آن علم امکان پذیر نیست، اما مجموعه قضایایی که در آن علم اثبات می ‌گردد، در آغاز متکی به آن قضایای اثبات نشده است. چنین قضایایی در آن علم خاص، اصول موضوعه به شمار می‌روند.

 

با این تعریف به سراغ تفاوت های فرهنگ مکان محور و مکان- فضا محور از نظر اصول موضوعه می رویم.

اولین تفاوت این دو در وابستگی صرف فرهنگ در فضای واقعی به مکان است. این امر نتایج مهمی برای فرهنگ دارد، بعنوان مثال تا زمانی که فرهنگ در بند زمان محصور بود امکان تبادل فرهنگی بین جوامع بسیار سخت بوده و تقریبا نشدنی می نمود. فرهنگ مکان محور فرهنگی تک بعدی است که دیدگاه های رقیب را نه تنها نمی پذیرد که حتی امکان بروز و شکل گیری آنها را نیز فراهم نمی کند. در این فرهنگ عناصر بومی و محلی که وابسته به جغرافیای خاص هستند نقشی بسیار مهم پیدا می کنند. برعکس با مکان- فضا محور شدن فرهنگ این موارد کمرنگ شده و فرهنگ ها براحتی توسط فرهنگ های رقیب به چالش کشیده می شوند.

مکان ثابت است، پس فرهنگ مکان محور فرهنگی ثابت و ایستاست در حالیکه فرهنگ مکان- فضا محور سیال است. فرهنگ مکان- فضا محور بدلیل سیال بودن خود ویژگی تعاملی و چند بعدی بودن می یابد و در واقع دیگر نه با یک فرهنگ که با فرهنگ ها مواجه می شویم. فرهنگ ایستا و ثابت مکان محور موجب بروز و پیدایش عصبیت ها می شود، در حالیکه فرهنگ مکان- فضا محور بیشتر به سمت گفتگو و تعامل گرایش دارد.

یکی از ویژگیهای اساس فرهنگ مکان- فضا محور تعاملی بودن آن است. فرهنگ مکان محور فی نفسه نمی تواند تعاملی باشد، اما با اضافه شدن بعد فشا به فرهنگ و سیال شدن آن، تعاملات بین و میان فرهنگی افزایش پیدا می کنند. اینگونه تعاملات خود موجب دموکراتیزه شدن فرهنگ می شود. فرهنگی که در زمانی اصلا دیدگاه رقیبی برای خود متصور نبود حالا در کنار فرهنگ های متفاوت زیست مسالمت آمیزی را تجربه می کند. اینها همه به بالاتر رفتن قدرت انتخاب افراد می انجامد، در حالی که در فرهنگ مکان محور انتخابی برای انسان ها وجود نداشت و آنها بایستی با همان فرهنگی که از بدو تولد در بطن آن بزرگ شده اند به زندگی ادامه دهند در فرهنگ مکان- زمان محور می توانند به فرهنگ های دیگر گرایش پیدا کرده و یا حتی از هر کدام از فرهنگ های موجود عناصری را برگزینند.

بعنوان مثال یک فرد ایرانی پیش از پیدایش فرهنگ مکان- فضا محور تنها باید در فرهنگ موجود و براساس هنجارهای آن زندگی می کرد. مثلا باید حجاب خود را رعایت می کرد، شعائر دینی را بجا می آورد، برنامه های خاص تلویزیون را می دید و حق انتخابی دیگر نداشت اما حالا یک شهروند ایرانی می تواند عناصری از فرهنگ های مختلف را برگزیند. مثلا یک خانم محجبه می تواند به تماشای فیلم های هالیوودی بنشیند یبا فرد دیگری همانطور که به مسجد می رود و شعایر دینی را بجا می آورد در تلفن همراه خود کلیپ های خنده دارد و فان از آنسوی جهان را تماشا کند.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.